دوشنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۷

نیمی از مردم جهان موبایل دارند

طبق آمار اتحادیه بین المللی مخابرات ITU, تعداد کسانی که در جهان از موبایل استفاده می کنند, تا پایان سال 2007 به عدد حیرت انگیز 3.3 میلیارد نفر, معادل 49 درصد کل مردم دنیا رسیده است. آفریقا در میان سایر قاره دارای بیشترین رشد در کاربران موبایل بوده است. به گونه ای در دوسال اخیر تقریبا دو سوم مشترکان جدید این وسیله از میان ساکنان کشور های در حال توسعه بوده است.

در بین سال های 2005 تا 2007, آفریقا سالانه شاهد 39 درصد رشد مشترکان بوده است و در قاره آسیا این رقم 28 درصد بوده است. در این دو سال هند و چین با افزایش به ترتیب 154 و 143 میلیون کاربر, نقش مهمی در این رشد کمی داشته اند. در ضمن نرخ جهانی رشد متوسط مشترکان موبایل در جهان به عدد حالب 22 درصد رسیده است. با این وضعیت در پایان سال 2008 نزدیک به 4 میلیارد نفر در جهان از موبایل استفاده خواهند کرد.

آمار دقیقی در حال حاضر از مشترکان موبایل در ایران به نظرم وجود ندارد اما فکر می کنم با ادعا های شرکت مخابرات در حال نزدیک به 25 میلیون مشترک در ایارن داریم. چیزی در حدود هفت دهم درصد کاربران جهانی که البته می تواند رقم قابل قبولی باشد. هر چند رشد کیفی این فناوری در کشورمان افتضاح بوده است.

منبع: دیلی تلگراف

جمعه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۷

برای دوم خرداد

11 سال پیش, چنین روزی من کلاس سوم راهنمایی بودم. روز سوم خرداد را می گویم و نه دوم را. امتحان علوم داشتیم. امتحان نهایی که در مدرسه ای خارج از مدرسه خودمان برگزار می شد. صبح آنروز من همیشه خرخون بیشتر از اون که اضطراب امتحان و 20 گرفتن رو داشته باشم, نگران نتیجه انتخاباتی بودم که خودم هم از نظر سنی امکان شرکت در آن را نداشتم و آنروز حسرت آنرا می خوردم که کاش یک و دوسالی بزرگتر بودم.
انتخاباتی که در آن همه کسانی که می شناختم پای صندوق ها رفنه بودند و رای داده بودند. حتی مادر بزرگ پیر و رنجورم نیز رای داد و شاید حتی سر نماز خواندن هایش برای پیروزی سید دعا می کرد. هر کسی از ظن خودش یارش شده بود.
امتحان که تمام شد و با دوستم به مدرسه خودمان برگشتیم تا معلم علوم خودمان را ببینیم و از او بپرسیم از 5 نمره چه نمره ای به ما داده است, معلم جغرافی را دیدیم. لبخند مبسوطی بر لبانش نقش بسته بود. می دانستم برای او هم مثل من خیلی های دیگر نتیجه انتخابات خیلی مهم است. آقای رضوانی می گفت تو رادیو اعلام کرده رای آقای خاتمی در استان مازندران (محل تولد ناطق نوری) هم بسیار بیشتر از رقیبش بوده است.
مسیر مدرسه تا خانه را دویدم. خوشحال بودم گرچه مطمئن نبودم خاتمی برنده شده است. آنروز ها همه حرف از تقلب می زدند و اینکه رقیب می تواند با دست بردن در آرا برنده شود. اما به خانه رسیدم همه خوشحال بودند. دیگر مطمئن بودم که برنده شده ایم. اخبار ساعت 2 تبریک آقای ناطق را پخش می کرد. 20 میلیون رای. آنروز حتی پدرم هم خوشحال بود. وقتی عصر تر به خانه خاله ام می رفتیم سر ذوق آمده بود و در خیابان چند باری بوق می زد. در خیابان ها همه خوشحال بودند. این را می شد از بوق های ماشین ها و عکس خاتمی که روی شیشه ها چسبیده بود فهمید.
11 سال گذشت و حالا 3 سال است که خاتمی دیگر رئیس جمهور ما نیست. حالا کسی دیگری رئیس جمهور ماست. حالا دیگر هیچ بهانه ای برای خوشحالی و امید نداریم. دیگر فکر نمی کنم روزی برسد که از فرط حوشحالی در خیابان ها بوق بزنیم. مگر اینکه پرسپولیس ما قهرمان شده باشد. با سیاست قهر کرده ایم. شاید اگر بار دیگر خاتمی بیاید و تایید صلاحیت شود آن فضا برگردد. هر چند تجربه چنین روز هایی دیگر به عمر من و شما قد نمی دهد.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۷

مجاز شدیم


آقا مجاز شدیم رفت پی کارش। البته خیلی امیدورا نیستم به قبولی اما همیت رتبه و همین مجازیت هم خوب بود। ایشا॥ سال بعد

جمعه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۷

خبرنگاران 20:30


اون اوایل که 20:30 راه افتاده بود خیلی ازش خوشم اومده. متفاوت ترین و جسوارنه ترین بخش خبری تلویزیون بود. بخشی که اخبار غیر خودی ها رو هم گیرم با کمی شیطنت (و نه وقاحت) ازش پخش می شد. تو اخبارش می شد اسم و تصویر امثال رضا خاتمی, حجاریان, میردامادی و ... شنید. اما کم این بخش خبری محبوب تلویزیون که ببینندگان زیادی جذب کرده بود روند معکوسی به خود گرفت. همون روندی که هر روزه تو صفحات کیهان دنبال می شد. البته اولش آششون انقدر شور نبود اما کم کم وقاحت 20:30 بیشتر بیشتر شد. دیگه تو اخبار 20:30 درباره اصلاح طلبان و روشنفکران چیزی جز دروغ و تخریب پخش نمی شد.

به نظرم وقیحانه ترین کار گروه سازنده این بخش خبری, پخش خبر مثلا ویژه ای بود که خبرنگاری به نام دلاوری اون رو تهیه کرده بود و صحبت های یک خبرنگار فاکس نیوز رو در شبکه تلویزونی العربیه به وقیحانه ترین و احمقانه ترین شکل ممکن به حمایت آمریکا و غرب از اصلاح طلبان نسبت می داد. جالب اینکه تو تصویر پخش شده از 20:30 چند کلمه گفته شده از زبان اون خبرنگار رو پخش کردن که توش از کلمه رفرمیست استفاده شده بود و این خبرنگار رفرمیست رو دوم خردادی ها ترجمه می کرد.

همیشه فکر می کنم نقش این امثال دلاوری در تهیه اون اخبار شرم آور چیه و این خبرنگاران فقط یک مشت حقوق بگیر ساده هستند که مامورند و معذور و یا اینکه خودشون هم واقعا به اخبار شون معتقند. مثلا اگه رئیس سازمان بجای ضرغامی, مهاجرانی بود، همچین افرادی باز هم اونجا کار می کردن و می شدن به قول خودشون یک دوم خردادی افراطی.

قبلا می دونستم نجف زاده وبلاگ داره. حالا برام جالبه که دیدم چند تا از دار و دسته 20:30 ای وبلاگ هم دارن ودرباره گزارش هاشون و زندگی روزمره می نویسم. اما خدایی بعد از دیدن اون گزارش وقیحانه دلاوری هیچ جوره رو امثال این آدما نمی تونم اسم گزارشگر و خبرنگار (لااقل حرفه ای) بذارم. اما ایکاش این خبرنگاران واقعا به اون چه می سازن معتقد باشند و بخاطر پول حاضر نشده باشند شرافتشون رو به حراج بگذارند.

آدرس وبلاگ بعضی از خبرنگاران 20:30:

نجف زاده، دلاوری شریفی رنجبران

پی نوشت: در ضمن به اینجور اعتراضات اعتقادی ندارم و این قضیه رو در حد خرج کردن اعتبار وبلاگی نمی دونم.