چهارشنبه، آذر ۲۷، ۱۳۸۷

بزودی

بزدی این وبلاگ فارسی سازی و ملی سازی می شود. صبر کنید لطفا ...

چهارشنبه، آبان ۲۲، ۱۳۸۷

برای شهروند امروز

conaffer
bw

رویا هایمان همه بر باد رفته اند. دیگری ایده آلیست و آرمانگرا نیستیم. حالا به همین نون شب و حقوق بخور و نمیر راضی هستیم. حالا عادت کردیم به هر وضعیتی که به ما تحمیل می شود. در زمینه عادت کردن استاد شده ایم. به خوبی با چیز ها و کسانی که روز هایی می خواستیم نباشند کنار آمده ایم.

دیگر برایمان مهم نیست که نشریه ای توقیف شود نشود. کتابی چاپ شود نشود. دیگر امیدی به تغییر شرایط نداریم. نبود فیلم های خوب در سینما ناراحتمان نمی کند. خیلی وقت است که سینما برایمان کالای علی سویه ای شده است. این روز ها وقتی از کنار گشت های ارشاد رد می شویم اعتماد به نفس مان بالا رفته است.

دیگر دلمان برای کاریکاتور های نیک آهنگ و طنز های نبوی تنک نمی شود. دیگر انتظار خواندن نوشته ای تازه از بهنود امیدوارمان نمی کند. حسین درخشان تبدیل شده است به تربیون فحاشی به کسانی که روزگاری دوستشان می داشتیم. گنجی محبوب مان عوض شده است و حالا دیگر دوستش نداریم.

حالا بی تفاوت از دکه های روزنامه فروشی رد می شویم. کارگزازان و اعتماد قلقلکمان نمی دهند که 200 300 تومان خرجشان کنیم. با این همه شهروند امروز در برهوت رسانه های حرفه ای و آزاد اندیش باز هم غنیمتی بود اما حالا بی شهروند شده ایم. مثل همه روز های تکراری قبلی. مثل روز هایی که جامعه, توس, صبح امروز, خرداد, نوروز و ... مردند. حالا این کویر کویر تر شده است.

جمعه، آبان ۱۷، ۱۳۸۷

کریم باقری در تیم ملی

حضور کریم باقری بعد از 8 سال دوری از تیم ملی اتفاق جالبی است. این که در سی و هفت سالگی همچنان یکی از بهترین بازیکنان پرسپولیس و تم ملی کریم باقری است, هم خوشحال کننده است هم ناراحت کننده. خوشحال کننده از آن جهت که نشان دهنده توانایی های پایان ناپذیر یکی از باقیماندهای نسل طلایی فوتبال ایران است و ناراحت کننده از آن جهت که بازیکنان جوان حاضر در لیگ خیلی پر فروغ نبوده اند و در میان تمامی هافبک های لیگ برتری شاید فقط مجتبی جباری در حد مطلوبی باشد.

البته امیدوارم اوضاع ختم به خیر شود و کریم در روز بازی با امارات فیکس بازی کند و کریمی هم زودتر کدورت هایش با علی دایی تمام شود تا شاید بعد از سال باز هم با اشتیاق انتظار دیدن بازی های تیم ملی را بکشیم. هر چند علی دایی غیر قابل تحمل ترین مربی تاریخ فوتبال ماست اما به نظر می رسد در چند هفته اخیر او کمی تغییر کرده و آرام شده و حالا می شود به این تیم ملی خوشبین بود و از دیدنش حالمان بد نشود. تصورش را بکنید نیکبخت و مهدوی کیا هافبک چپ و راست بازی کنند, جباری و نکونام هافبک وسط. کریم باقری و کریمی هم خط حمله. تازه هاشمیان و خلیلی و آندو هم ی توانند بعد ها به این ترکیب اضافه شوند.

چهارشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۷

مصدق و شورای شهر

rk

اعضای شورای شهر به این نتیجه رسیده اند که دکتر مصدق آنقدر ارزش تاریخی ندارد که نامش بر روی یکی از هزاران خیابان تهارن قرار بگیرد. بازی روزگار باعث شده است که اعضای شورای تهران که متوسط آرای 5 درصد مردم را هم ندارند بجای آنها تصمیمی بگیرند و بجای آنها تشخیص دهند چه کسی لیاقت دارد یا ندارد. در شهری که خیلی از از خیابان هایش به نام قهرمان های ملی سایر کشور های دنیا البته از نوع خاور میانه ای و آمریکای لاتینی است رهبر نهضت ملی شدن نفت آن لیاقت یک خیابان را ندارد.

پیرمبارزه با استعمار آمریکا و انگلیس همچنان در بایکوت قرار دارد و در این سی سال بجز مدت اندکی که نامش بر روی خیابان پهلوی سابق و ولی عصر فعلی قرار گرفت, همیشه از سوی صدا های رسمی یا انکار شد و یا نقشش عوض شد و بجای مبارز و قهرمان در کتاب های نجسب تاریخ مدرسه یک خائن نام گرفت.

همه جای دنیا اسطوره هایشان را گرامی می دارند و کاری می کنند که نسل جوان چیز هایی برای افتخار به گدشته داشته باشند اما اینجا یکی از معدود نشانه های افتخار به گذشته مان را انکار می کنند و لایق نام خیابان های تهران نمی دانند. ایکاش لااقل افرادی مثل نجفی و مسجد جامعی که پسوند اصلاح طلب را دارند در مورد این قضیه توضیح دهند و جداقل بگویند که آنها موافق نامگذاری بوده اند و افسوس که زورشان به اکثرین نرسیده است, هر چند به گمانم پیشتر مسجد جامعی از این طرح استقبال کرده بود.

دوشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۷

Google Suggest بجای گوگل

اگر جدیدا سری به گوگل زده باشید حتما دیده اید که در کادر جستجوی این سایت بطور پیش فرض از ویژگی suggest استفاده شده است. یعنی به محض تایپ هر کارکتری عباراتی که با حروف تایپ شده شما از نظر ترتیب الفبایی مطابقت دارند و در موتور جستجوی گوگل بیشترین نتایج را دارند بطور کرکره ای برای شما نملیش داده می شوند.

این نوشته من البته بیشتر توضیح واضحات بود. اگر خودتان امتحان کنید بهتر است. البته دیفالت شدن این ویژگی در گوگل در کنار مزایای آن, دارای معایبی است و ممکن است برای کسانی که روزانه زیاد گوگل می کنند دردسر ساز و بی مصرف باشد.

پنجشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۷

وقتی روزنامه های زنجیره ای فریبمان دادند یا همان دروغ بزرگی به نام 18 تیر

9 سال پیش صبح هایمان با صبح امروز شروع می شد. اینترنتی هم نبود. تمام منبع خبری مان همان مطبوعات زنجیره ای بودند. آن روز ها هنوز خبری از رجا نیوز و فارس نیوز نبود که پی به حقیقت ببریم. شستشوی مغزی شده بودیم. فکر می کردیم روزنامه کیهان واقعا روزنامه بدی است. وقتی می دیدیم روزنامه رسمی دولت (روزنامه ایران) از کیهان بد می گوید بیشتر گول می خوردیم. همان هایی که کارشان تشویش اذهان عمومی بود. همان ها به کمک هم شایعه ایجاد می کردند و آب در آسیاب ها می ریختند. همان که هجوم عده ای دانشجو به یک پاسگاه پلیس را وارونه جلوه دادند. همان که ضرب و شتم پرسنل نیروی انتظامی را به دروغ قلع و قم دانشجویان و به خاک و خون کشیدن دانشگاه نوشتند.

آن روز ها روزنامه زنجیره ای با فتوشاپ یک مشت عکس مونتاژ شده درست کردند که باور کنیم به خوابگاه دانشجویان حمله شده بوده اما حالا بیشتر رجا نیوز می خوانیم می فهمیم عده ای جوون فریب خورده اون روز ها با بخشی از دلار های آن چمدان معروف آخرتشان را به دنیا فروخته بودند و آن عکس ها درست کرده بودند. وقتی این روز ها بیشتر به اشتباهاتمان پی می بریم متوجه می شویم که ای دل غافل قضیه به کلی فرق می کرده و آن شب کذایی دانشحو ها به زور عده لباس شخصی را به کوی کشانده بودند و آن ها را تا حد مرگ زده بودند و آخر کار با ندای یا زهرا از نرده ها به پایین پرتاب کرده بودند.

حالا فهمیده ایم که کسی به اسم عزت ابراهیم نژاد اصلا وجود خارجی نداشته است که بخواهد کشته شود. چنین فردی زایده ذهن مسموم گردانندگان روزنامه های زنجیره ای بوده است. وقتی فارس می خوانیم تازه دستمان می آید که آنهایی که 18 تیر و روزهای بعد تر دست به جنایت و خرابکاری زده اند خیلی هم دانشجو نبوده اند بلکه یه مشت اراذل و اوباش بوده اند که با یک سازماندهی شوم ابتدا سر سازمان سنجش رو حسابی گول زده بودند و وارد دانشگاه شده بودند و در حالیکه خیلی از آنها سیکل هم نداشتند توانسته بودند با تطمیع یه مشت استاد نما حتی تا مقطع دکترا پیش بروند. در اصل آنها که آن روز ها شعار های آنچنانی می دادند و لباس خونین یک لباس شخصی را بالا می بردند جزو سرکردگان اراذل و اوباش معروف تهران بودند که به عنوان سلاح سرد و گرم مسلح بودند و باقیمانده باندشان هم سال گذشته در راستای طرح امنیت اجتماعی و جمع آوری اراذل و اوباش بازداشت شدند و آفتابه به گردنشان افتاد.

حالا بعد 9 سال انحراف و اشتباه به خودمان آمده ایم و فهمیده ایم که بازیچه دست روزنامه های زنجیره ای شده بوده ایم و در ذهن بیمارمان برای خودمان 18 تیر درست کرده بودیم. حالا فهمیده ایم که باطبی یک زورگیر مطرح پامنار بوده است که لباس دانشجویی پوشیده بوده و برای خودنمایی لباس یک لباس شخصی بدبخت را که کتک زده بوده به دست گرفته بوده و می خواسته از باقی لباس شخصی ها زورگیری کنه. خدایا مارا بر همه اشتباهاتمون ببخش. ببخش که معلمان مغرضمان به ما یاد نداده بودند که بعد از 17تیر 19 تیر است و اصلا 18 تیر از ازل وجود نداشته است. الان هم کلی خوشحالیم که به قدر 56 کیلو بایت اینترنت سالم داریم که رجا نیور و فارسش فیل تر نشده اند و ما می توانیم لحظه به لحظه اخبار صحیح را دنبال کنیم و بهتر آنکه لاشه های روزنامه های زنجیره که اعتماد و کارگزاران نام دارند آنقدر کم تیراژ هستند که دیگر مغز های زیادی شستشو نمی شود و در ضمن با کنترل های لازمه هر مزخرفی در این روزنامه ها نوشته نمی شود. به امید روزی که دیگر هیچ روزنامه زنجیره ای نماند و همه سایت های دنیا به جز فارس, رجا و کیهان فیل تر شوند تا دیگر هیچ جوون ایرانی فریفته نشود.

دوشنبه، خرداد ۰۶، ۱۳۸۷

نیمی از مردم جهان موبایل دارند

طبق آمار اتحادیه بین المللی مخابرات ITU, تعداد کسانی که در جهان از موبایل استفاده می کنند, تا پایان سال 2007 به عدد حیرت انگیز 3.3 میلیارد نفر, معادل 49 درصد کل مردم دنیا رسیده است. آفریقا در میان سایر قاره دارای بیشترین رشد در کاربران موبایل بوده است. به گونه ای در دوسال اخیر تقریبا دو سوم مشترکان جدید این وسیله از میان ساکنان کشور های در حال توسعه بوده است.

در بین سال های 2005 تا 2007, آفریقا سالانه شاهد 39 درصد رشد مشترکان بوده است و در قاره آسیا این رقم 28 درصد بوده است. در این دو سال هند و چین با افزایش به ترتیب 154 و 143 میلیون کاربر, نقش مهمی در این رشد کمی داشته اند. در ضمن نرخ جهانی رشد متوسط مشترکان موبایل در جهان به عدد حالب 22 درصد رسیده است. با این وضعیت در پایان سال 2008 نزدیک به 4 میلیارد نفر در جهان از موبایل استفاده خواهند کرد.

آمار دقیقی در حال حاضر از مشترکان موبایل در ایران به نظرم وجود ندارد اما فکر می کنم با ادعا های شرکت مخابرات در حال نزدیک به 25 میلیون مشترک در ایارن داریم. چیزی در حدود هفت دهم درصد کاربران جهانی که البته می تواند رقم قابل قبولی باشد. هر چند رشد کیفی این فناوری در کشورمان افتضاح بوده است.

منبع: دیلی تلگراف

جمعه، خرداد ۰۳، ۱۳۸۷

برای دوم خرداد

11 سال پیش, چنین روزی من کلاس سوم راهنمایی بودم. روز سوم خرداد را می گویم و نه دوم را. امتحان علوم داشتیم. امتحان نهایی که در مدرسه ای خارج از مدرسه خودمان برگزار می شد. صبح آنروز من همیشه خرخون بیشتر از اون که اضطراب امتحان و 20 گرفتن رو داشته باشم, نگران نتیجه انتخاباتی بودم که خودم هم از نظر سنی امکان شرکت در آن را نداشتم و آنروز حسرت آنرا می خوردم که کاش یک و دوسالی بزرگتر بودم.
انتخاباتی که در آن همه کسانی که می شناختم پای صندوق ها رفنه بودند و رای داده بودند. حتی مادر بزرگ پیر و رنجورم نیز رای داد و شاید حتی سر نماز خواندن هایش برای پیروزی سید دعا می کرد. هر کسی از ظن خودش یارش شده بود.
امتحان که تمام شد و با دوستم به مدرسه خودمان برگشتیم تا معلم علوم خودمان را ببینیم و از او بپرسیم از 5 نمره چه نمره ای به ما داده است, معلم جغرافی را دیدیم. لبخند مبسوطی بر لبانش نقش بسته بود. می دانستم برای او هم مثل من خیلی های دیگر نتیجه انتخابات خیلی مهم است. آقای رضوانی می گفت تو رادیو اعلام کرده رای آقای خاتمی در استان مازندران (محل تولد ناطق نوری) هم بسیار بیشتر از رقیبش بوده است.
مسیر مدرسه تا خانه را دویدم. خوشحال بودم گرچه مطمئن نبودم خاتمی برنده شده است. آنروز ها همه حرف از تقلب می زدند و اینکه رقیب می تواند با دست بردن در آرا برنده شود. اما به خانه رسیدم همه خوشحال بودند. دیگر مطمئن بودم که برنده شده ایم. اخبار ساعت 2 تبریک آقای ناطق را پخش می کرد. 20 میلیون رای. آنروز حتی پدرم هم خوشحال بود. وقتی عصر تر به خانه خاله ام می رفتیم سر ذوق آمده بود و در خیابان چند باری بوق می زد. در خیابان ها همه خوشحال بودند. این را می شد از بوق های ماشین ها و عکس خاتمی که روی شیشه ها چسبیده بود فهمید.
11 سال گذشت و حالا 3 سال است که خاتمی دیگر رئیس جمهور ما نیست. حالا کسی دیگری رئیس جمهور ماست. حالا دیگر هیچ بهانه ای برای خوشحالی و امید نداریم. دیگر فکر نمی کنم روزی برسد که از فرط حوشحالی در خیابان ها بوق بزنیم. مگر اینکه پرسپولیس ما قهرمان شده باشد. با سیاست قهر کرده ایم. شاید اگر بار دیگر خاتمی بیاید و تایید صلاحیت شود آن فضا برگردد. هر چند تجربه چنین روز هایی دیگر به عمر من و شما قد نمی دهد.

سه‌شنبه، اردیبهشت ۳۱، ۱۳۸۷

مجاز شدیم


آقا مجاز شدیم رفت پی کارش। البته خیلی امیدورا نیستم به قبولی اما همیت رتبه و همین مجازیت هم خوب بود। ایشا॥ سال بعد

جمعه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۷

خبرنگاران 20:30


اون اوایل که 20:30 راه افتاده بود خیلی ازش خوشم اومده. متفاوت ترین و جسوارنه ترین بخش خبری تلویزیون بود. بخشی که اخبار غیر خودی ها رو هم گیرم با کمی شیطنت (و نه وقاحت) ازش پخش می شد. تو اخبارش می شد اسم و تصویر امثال رضا خاتمی, حجاریان, میردامادی و ... شنید. اما کم این بخش خبری محبوب تلویزیون که ببینندگان زیادی جذب کرده بود روند معکوسی به خود گرفت. همون روندی که هر روزه تو صفحات کیهان دنبال می شد. البته اولش آششون انقدر شور نبود اما کم کم وقاحت 20:30 بیشتر بیشتر شد. دیگه تو اخبار 20:30 درباره اصلاح طلبان و روشنفکران چیزی جز دروغ و تخریب پخش نمی شد.

به نظرم وقیحانه ترین کار گروه سازنده این بخش خبری, پخش خبر مثلا ویژه ای بود که خبرنگاری به نام دلاوری اون رو تهیه کرده بود و صحبت های یک خبرنگار فاکس نیوز رو در شبکه تلویزونی العربیه به وقیحانه ترین و احمقانه ترین شکل ممکن به حمایت آمریکا و غرب از اصلاح طلبان نسبت می داد. جالب اینکه تو تصویر پخش شده از 20:30 چند کلمه گفته شده از زبان اون خبرنگار رو پخش کردن که توش از کلمه رفرمیست استفاده شده بود و این خبرنگار رفرمیست رو دوم خردادی ها ترجمه می کرد.

همیشه فکر می کنم نقش این امثال دلاوری در تهیه اون اخبار شرم آور چیه و این خبرنگاران فقط یک مشت حقوق بگیر ساده هستند که مامورند و معذور و یا اینکه خودشون هم واقعا به اخبار شون معتقند. مثلا اگه رئیس سازمان بجای ضرغامی, مهاجرانی بود، همچین افرادی باز هم اونجا کار می کردن و می شدن به قول خودشون یک دوم خردادی افراطی.

قبلا می دونستم نجف زاده وبلاگ داره. حالا برام جالبه که دیدم چند تا از دار و دسته 20:30 ای وبلاگ هم دارن ودرباره گزارش هاشون و زندگی روزمره می نویسم. اما خدایی بعد از دیدن اون گزارش وقیحانه دلاوری هیچ جوره رو امثال این آدما نمی تونم اسم گزارشگر و خبرنگار (لااقل حرفه ای) بذارم. اما ایکاش این خبرنگاران واقعا به اون چه می سازن معتقد باشند و بخاطر پول حاضر نشده باشند شرافتشون رو به حراج بگذارند.

آدرس وبلاگ بعضی از خبرنگاران 20:30:

نجف زاده، دلاوری شریفی رنجبران

پی نوشت: در ضمن به اینجور اعتراضات اعتقادی ندارم و این قضیه رو در حد خرج کردن اعتبار وبلاگی نمی دونم.

دوشنبه، فروردین ۲۶، ۱۳۸۷

دو دروغ تاریخی در متن نامه اعتراضی به گوگل


دکتر مجتهد زاده در مصاحبه خود با خبرگزاری مهر از وجود چند دروغ در آن نامه معروف اعتراضی یک میلیون امضایی خبر داده است. بخشی از متن مصاحبه:

وی با ابراز تاسف از گنجانده شدن برخی نکات دروغین در متن نامه ای که هموطنان ایرانی برای دفاع از واقعیات و حقایق تاریخی کشورمان به امضای آن می پردازند، اظهار داشت : متاسفانه متنی که به عنوان اعتراض به این موضوع از سوی سایت گوگل طراحی شده به نوعی خاص تلاش کرده تا تقصیر تحریف عنوان خلیج فارس را متوجه ایرانیان کند! در این متن دو دروغ آشکار وجود دارد. نخست اینکه در آن عنوان شده رضاخان در سال 1935 نام کشور ما را از فارس به ایران تغییر داده که این یک دروغ محض است زیرا این پهنه جغرافیایی همواره در طول تاریخ ایران نامیده شده و خواهد شد.

مجتهدزاده با تاکید بر اینکه این موضوع هیچگونه ارتباطی به مسئله تحریف نام خلیج فارس ندارد، افزود : دروغ دیگری که در متن مذکور وجود دارد این است که درآن به گونه ای تلویحی از ایرانیان خواسته شده تا برای مقابله با تکرار چنین مسائلی عنوان "ایران" را به همان نام قبلی یعنی "فارس" بازگردانند تا شاید از این طریق نام "خلیج فارس" هم تثبیت شود!”

متن کامل مصاحبه را بخوانید قبل از آنکه رگ های گردنتان از میهن پرستی بیش از حد متورم شود।

شنبه، فروردین ۲۴، ۱۳۸۷

یک میلیون امضا

این قضیه جمع آوری یک میلیون امضا برای اعتراض به گوگل برای تغییر نام جعلی خلیج فارس به نام اصلی آن چند روزی بود که مدام بصورت آفلاین رد و بدل می شد, حالا این بعضی از سایت های مثلا معتبر مثل تابناک هم جوگیر شدن و با انتشار خبری از خواننده هاشون خواستند به جمع آوری این یک میلیون امضا کمک کنند।
این قضیه یک میلیون امضا اینقدر آبکی و دور از ذهنه که بیشتر شبیه به اون آفلاین های فرستادن مسیج به یاهو برای نبستن اکانت کاربران ایرانیه। آخه کسی نیست به این براداران جوگیر تابناک و امت یاهو مسنجر بگه که این قضیه یک میلیون امضا رو از کجا درآوردن و اصلا چرا باید یک میلیون امضا و حتی اگه قبول کنیم یک میلیون امضا آیا جمع آوری اینقدر امضا مگه به این راحتی هاست و باز هم اگه قبول کنیم به همین راحتی هاست چه تضمینی داره گوگل این تغییر نام رو انجام بده و مگه اون هایی که هر چند وقت یکبار می آن و تو نقشه هاشون اسم فارس رو از اون خلیج برمی دارن نمی دونند که مردم این سرزمین با هر نوع تفکری از مسلمون دو آتیشه تا کافر ترمز بریده اش روی هیچ چیزی توافق نداشته باشند رو نام خلیج فارس یکجور فکر می کنند
خواهشا دست از فرستادن این مسیج های خاله زنکی بردارید و این توهم برتون نداره که با جمع آوری چند هزار امضا میتونید دنیا رو عوض کنید।। البته شخصا با اون قضیه بمب گوگلی موافق بودم اما این امضا کردن این پتیشن فقط یه جوروقت تلف کردنه

چهارشنبه، فروردین ۱۴، ۱۳۸۷

چقدر سخته

چقدر سخته بعد این همه مدت بخوای دوباره وبلاگ بنویسی। باید بزاری تو २ بگی چند نفر هل بدن

پنجشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۸۷

فرم یا محتوا؟


این قالب های دیفالت بلاگر یه کم رو مخه, امشب سعی می کنم یه کم وقت بزارم دستی به سر و روی اینجا بکشم। این فارسی شدن بلاگر هم جالبه و البته راست چین قالب صفحات । همیشه معتقدم فرم به اندازه محتوا اهمیت داره, نه یک محتوای ارزشمند با یک فرم ضعیف قابل تحمله و نه اینکه یک فرم قشنگ می تونه محتوای ضعیف رو قابل تحمل کنه.

بازگشت از غیبت صغری به خانه اصلی


بالاخره بعد از چند ماه غیبت و کمی هم کوچ به بلاگفا به خونه اصلیم برگشتم । همیشه لاگر رو دوست داشتم و از این به بعد تا آخر آخرش همین جا می مونم دلم خیلی تنگ شده برای دوستان بلاگی و حتی وبلاگ خوندن خوندن وبلاگ دوستان کاری که این چد ماه خیلی ازش دور بودم। خوندن وبلاگ علیرضای مجیدی عزیز, فارستک, رضا مقدری و ...