بهمن سال 78 و در بحبوحه انتخابات مجلس من و دوستانم در مدرسه – سوم دبیرستانی بودیم - تمام تلاشمان را می کردیم تا هاشمی رای نیاورد. وقتی پس از شمارش آرا مشخص شد او آغاسی شده است از خوشحالی داشتیم پر درمی آوردیم. وقتی هم که استعفا داد و به مجلس نرفت فکر می کردیم پیروزی مان کامل شده است.
آنروز ها صبح امروز و عصر آزادگان را به عشق مقالات افشاگرانه گنجی می خواندیم. سعی می کردیم در کنار متاب جور و واجور قلم چی پولی هم برای خریدن کتاب عالیجناب سرخپوش کنار بگذاریم. اردیبهشت 79 که گنجی بازداشت شد, تمامی گناه را به گردن هاشمی انداختیم و او را مقصر اصلی می دانستیم. هاشمی برای ما نماد بدی شده بود. حتی در زمان آزادی کرباسچی هم فکر می کردیم او مسئول تخریب شخصیت اوست. خیلی ها زندانی شدن عبدا... نوری را هم کار او می دانستند.
در طی این سال ها دیگر خبری از او نبود. چند ماه قبل وقتی شمس الواعظین رد شرق سرمقاله ای نوشت و هاشمی را تنها نجات دهنده ایران از دست آبادگران دانست. خشمگین شدیم. با خود می گفتیم هاشمی چقدر داده و او را خریده. در طی این سال ها هر بار زیبا کلام مقاله ای در دفاع از او می نوشت و اینکه نباید او را اینچنین تخریب کنیم عصبانی می شدیم و می گفتیم و روشنفکر خودفروخته است.
رقابت های انتخاباتی که شروع شد رقیب اصلی مان را هاشمی می دانستیم. من در یکی دو بار حضور در تبلیغات میدانی به خیلی ها در دلایل اصلی رای دادن به معین می گفتم اگر رای ندهید ریاست جمهوری رفسنجانی و بازگشت به 16 سال قبل در انتظار شماست. آنروز ها احمدی نژاد برایمان اصل تهدیدی حساب نمی شد. فکر می کردیم نهایتا پنجم یا ششم می شود. روز انتخابات فهمیدیم که رو دست خورده ایم. رای تشکیلاتی به احمدی نژاد بیشتر رای معین است. ترس برمان داشت. با این وجود شب انتخابات هنوز هم فکر می کردیم این معین و هاشمی هستند که به دور بعدی می روند. تیتر اقبال را هم که یادتان هست.نتایج که مشخص شد واقعا به خودمان لرزیدیم. احمدی نژاد آبادگر در آستانه ریاست جمهوری قرار گرفته است. شوخی نیست. کافیست کمی به دوری و بری های او نگاه کنید تا دولت او را متصور شوید. خیلی از تحریمی ها هم دچار ترس شده اند. خیلی از آنها که 27 سال انتخابات را تحریم می کرده اند اکنون فعالانه به حامیان هاشمی پیوسته اند. زیرا می دانند اگر با هاشمی آینده چندان درخشانی نداشته باشیم با احمدی نژاد ممکن است دیگر هیچ چیزی نداشته باشیم.
خیلی سخت است که آدم به هاشمی رای بدهد. ولی باور کنید دیگر نمی شود کاری کرد. احمدی نژاد به دم در سعد آباد رسیده است. باید کاری کرد. برای فردای ایران. برای اینکه سال های بعد در جهان نامی از ایران و ایرانی بماند. برای اینکه جمهوریت ایران به لجن کشیده نشود. من رای می دهم و هر کسی را هم می شناسم دعوت می کنم به هاشمی رای بدهد. من بابت رای خودم از گنجی هم شرمسار نیستم. زیرا فکر می کنم اگر رای ندهم و اجازه رئیس جمهور شدن را به احمدی نژاد بدهم آنگاه در پیشگاه تاریخ مقصر خواهیم بود و گنجی هم بیشتر زجر می کشد. امیدوارم روز جمعه نیم ساعت بیرون رفتن از خانه را به رئیس جمهور شدن احمدی نژاد ترجیح بدهید. اگر این کار را نکنید, بعید نیست دیگر حتی از گنجی نامی هم بشنویم. من فکر می کنم اگر گنجی دل خوشی ز هاشمی نداشته باشد, با این همه ترجیح می دهد روز جمعه به هیچ وجه نام احمدی نژاد از صندوق ها بیرون نیاید.
۵ نظر:
صد البته ... به اینا اضافه کنین مکومیت بچه های وبلاگ نویس ! چرا دادگاهشون اینقدر دیر برگذار شد ؟ چرا محکومیت به این سنگینی بهشون دادن ؟ دلیلش بر همه واضح و مبرهن است دیگر !!!
salam amir jan. inghadr hers nakhor. manam alaraghme inke adame siasi nistam tasmim daram tablighe ishoono tooye blogam bezaram ta piroozie entekhabatie ishoon :) movafagh bashi
خوب نوشته ای دوست عزیز.بازی سیاست با آن مفهوم معصومانه ای که ما سالها پیش در سر داشتیم ,خیلی متفاوت است.و من تازه دارم مفهوم بعضی مقاله ها آن سالها که من را عصبانی می کرد در می یابم.خودمانیم جرات ندارم در خانه بگویم جمعه به هاشمی رای خواهم داد و از همه خواخم خواست به هاشمی رای دهند.
راستی آن امیر دیگر چرا اینطوری می نویسه؟!برای من باور کردنش سخت است که آدمی که در عرصه اینترنت مطلب بنویسه دیدگاه سیاسیش آنطوری باشه.
زنده باد عدالت!!!
مگه فکر می کردی باید چه جوری باشه ؟ خوبه یا بده ؟
salam man kheili khushhalam ke belakahre yeki az ham naslihaye khudamo didam ke negarane ayandaye keshvareshe.
amma nemidunam chera aksare ham naslihamoon bi tafavot shodan!
albate man ham dore avval fekr mikardam ray nadadan behtare
amma alan bayad yani rahi be joz in nadarim ke be hashemi fagaht ray bedim na inke hemayatesh konim
ارسال یک نظر