این پست را با کلی ترس, ارز و ناامدی می نویسم. مردم ما هیچوقت آن چیزی که فکرش را می کنیم نیستند. آنها بعضی وقت ها براحتی ادای ساده زیستی یکنفر را به اندیشه, فکر و برنامه های دیگری ترجیح می دهند.
باختیم. آن هم نه با یک میلیون و دو میلیون انتخاب. فکر می کردیم مردم ما دنباله رو اندیمشندان, روشنفکران و هنرمندان این جامعه هستند. اما ظاهر بیشتر دنباله رو ساده زیستان خیالی اند.
4 سال سختی در انتظار ماست. بازگشت به عقب و از بین رفتن تمامی دستاورد های خاتمی. اما باید زندگی کرد. نمی گویم سعی کنیم خودمان را به او همدستانش تحمیل کنیم. اما لااقل سعی کنیم زندگی قبلی مان را داشته باشیم. هر چند نمی دانم با وجود او امکانش هست یا نه ؟
در این چند روزه به خیلی ها که می گفتم بروید و به هاشمی رای بدهید می گفتند فایده ای ندارد. او از قبل انتخاب شده است. این حس دایی جان ناپلوئنی این مردم حالم را بهم می زند. همش فکر توطئه هستند .
شما فکر می کنید, باید چند سال چند دهه و یا شاید چند سده طول بکشد تا از سد شورای نگهبان و با این دولت کریمه کاندیدایی مثل خاتمی مثل معین بگذرد و مردم هم کارد به استخوانشان رسیده باشد که بروند و به او رای بدهند. امیدوارم مردم ما خیلی زود معنای دولت کریمه را متوجه شوند.
محض اطلاع رئیس جمهور انتخاب شده فعلی, در دو استانی که استاندار بوده است (یعنی کردستان و اردبیل) در دوره اول کمترین رای را ورده بود. لابد بیاد اینجا هم چند سالی از فعالیت دولت کریمه بگذرد تا مردم بیشتر با خدماتش آشنا بشوند.
به نسل قبل از ما می گفتند نسل سوخته. ما هم کمی سوخته بودیم. اما الان فکر می کنیم هم سن و سال های من, کوچکتر ها و بزرگتر ها هم همه ته دیگ شده اند.
۸ نظر:
این مائیم که با ساختن کابوس عقب‌گرد داریم گور خودمون رو می‌کنیم و فضا رو آماده می‌کنیم. اگر ما نخواهیم به عقب برگردیم هیچ چیزی قادر نخواهد بود به ما رو مجبور کند. این دولت به هرحال دولت ما هم هست باید ازش انتقاد کنیم باید جلوی اعمال نادرست رو بگیریم. اگر به این راحتی خودمون رو ببازیم مسلم که شکست می‌خوریم. اشتباه ما استفاده از مهره‌های سوخته بود. اینقدر هم نگیم ملت به خاطر شکمشون رای دادن. جدای رای‌هایی که از سر لج و لج بازی به جیب احمدی نژاد رفت بقیه هم سهمشون رو از دموکراسی می‌خواستند و به ندای عدالت (راست یا دروغ) رای دادند.
سلام
اگر هنوز هم مردم رو باور نکردید به فکر ÷یشرفت خودتون نباشید
تا وقتی مخالف خودتون رو ساده و بی تفکر میدونید همینی هست که می بینی.
یاعلی
زياد نترس عزيز... انتخاب مردم درست بوده... در آينده خواهيد ديد... .
مرده شور دولت کریمه اش رو ببرن با خودش.
آغاز دوران چهارساله جاهلیت،بدبختی،عقب ماندگی،دینداری و خلاصه .... رو به تمام بسیجی های مزخرف تبریک و به اصلاح طلبان و آزادی خواهان و دمکرات های عزیز تسلیت می گم
امیر...من رای دادم...باور کن...حتی پیش از خواندن کامنتت...می توانی بلاگم را ببینی...اما نشد..امییییییییییییر...نشد...بغضم دارد می ترکد.....می ترسم..راستی امیر مانتوی تنگ و روشنم را با شالهای رنگی می خواهم به حراج بگذارم...مشتری داری؟؟...نشد امیر...نشد..
تمام شد! واقعاً همه‌ی این هست سال مثل خوابی خواهد بود که از ان خواهیم پرید و دیگر آن را نخواهیم دید. این ملت خودشان خودشان را از خواب بیدار کردند! خاتمی هم ما را با حرف نزدنش نا امید کرد. نا امیدم نا امیدم نا امیدم!
سلام ِ پيروزي «دکتر» رو تبريک می گم. ((ولقد کتبنا فی الذبور « ان الارض يرثها عبادی الصالحون» ))
امیر جان نمی دانم از چه بنویسم.از اینکه مجبورم در وبلاگم با ترس و لرز بنویسم و حتی در لینک به مطالب اینترنتی هم دقت کنم.از اینکه دیگر روزنامه هایی مثل شرق خنثی هم تحمل نخواهند شد.از اینکه آنان که سرمست پیروزیند ,دیوانه تر از آنی هستند که میپنداریم.از اینکه...
ولی به قول تو باید زندگی کرد.پشیمانی و حرفهای توی تاکسی و طنزهای مردم تا دو سه ماه دیگر همه جا را ÷ر می کند.ولی نوشدارویی و..
من از انتصابات دل چرکین نیستم از نحوه برخورد و طرز تفکر و استدلال آنها دلگیرم.گزارش صوتی صادق صبا را در سایت بی بی سی گوش کن.خیلی جالب است با عده ای مصاحبه کرده و گفته چرا به احمدی نزاد یا هاشمی رای دادین.برای نمونه 1 استدلال هم بر پایه اصول منطقی استوار نبود.یکی گفته فقرزدایی یکی گفته چون جوان است یکی گفته ما که از خاتمی خیری ندیدیم.یکی نبود به آنها بگوید بزرگترین خیر خاتمی نرسیدن شر به شما بود.وگرنه تردیدی در عراق شدن ایران نبود.واقعا مردم کاری کردند که عملکرد مردم در 28 مرداد تطهیر شد.ما مصدق نداشتیم ولی آیا با گذشت 50 سال هنوز بر ÷ایه حرف علما و خرافات و بدون تحلیل باید رای داد و عمل کرد؟
نه آقا امیر باور کنید مردم در 2 خرداد هم بر پایه فکر رای ندادند به نوعی جوگیر شده بودند.
آخرین روزهای با خاتمی را قدر بشناسم از این مرد تقدیر کنیم.ضعیف بود,گاهی پشت ما را خالی کرد ولی پاکیزه بود و خوش چهره و خوش خلق.حداقل وقتی در مجامع عمومی صحبت می کرد عرق شرم بر چهره مان نمی نشست.
چه بگویم خوب گفتید کار از نسل سوخته گذشته.کودکی با صدای موشک ,نوجوانی با تحیر,جوانی با آرزوهای بربادرفته و فردا میانسالی با تحقیر جهانی.
دیگر حتی جسارت ندارم با نام خودم بنویسم.شرم آور است!
آره ناشناس قبلب که کامنت کذاشتی "عبادی الصالحون"!!
آن هم از نوع ولایی و ÷مکتبی و کریمه ای!!
چه معجونی
آقا کامنت من را پاک کن.بهتر است فعلا تقیه کنیم.تقیه هیچ چی نشده زدم به عربی!!
ارسال یک نظر