جمعه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۴

گفتگوی حجاریان با معین در فیلم تبلیغاتی

اولین فیلم تبلیغاتی دکتر معین به مصاحبه سعید حجاریان با او اختصاص داشت. در ایتدای فیلم هم تصاویر رضا خاتمی به عنوان معاون اول و الهه کولایی به عنوان سخنگوی او پخش شد.
تا بحال حرف زدن حجاریان را ندیده بودم. خیلی بریده بریده و نا مفهوم صحبت می کرد. طوری که مجبور شده بودند برای سخنان او از زیر نویس استفاده کنند. به نظر من حجاریان انتخاب بسیار خوبی بود. در معرفی او هم نوشته شده بود : مدیر مسئول روزنامه صبح امروز که در سال 78 بدست مخالفان اصلاحات ترور شد و ترور او نافرجام ماند.
پرسش های حجاریان صریح و روشن بود. او از معین درباره حکم حکومتی و حاکمیت دوگانه سئوال کرد. دکتر معین هم به صراحت اعلام کرد که نامه اخیر رهبری حکم حکومتی نبوده است و این موضوع مشکل شورای نگهبان است نه او و او برای وارد شدن به انتخابات از کسی اجازه نگرفته است. او همچنین گفت که در ایران حاکمیت دوگانه وجود دارد و او قائل به این مسئله هست. او کسب جایزه صلح نوبل توسط شیرین عبادی را به عنوان یک زن ایرانی و مسلمان بسیار خوشحال کننده دانست و آنرا بسیار افتخار آمیز عنوان کرد.
او از قتل زهرا کاظمی و قتل های زنجیره ای به عنوان نقاط تاریک یاد کرد و اعلام کرد همزمان با چنین حوادثی در عرصه بین المللی نیز رابطه کشور ها با ایران دچار مشکل شده است. او عدم حضور افراد تحصیل کرده در بخش صنعت و کشاورزی را از عوامل مهم عقب ماندگی ایران دانست.
یکی از بخش های جالب مصاحبه, سئوال حجاریان درباره روزنامه صبح امروز و همچنین سایر روزنامه هایی که به تعبیر او دچار قتل عام شده اند بود. معین هم روزنامه صبح امروز را روزنامه مورد علاقه خود دانست و اعلام کرد با تمام قدرت جلوی توقیف غیر قانونی مطبوعات خواهد ایستاد و حتی توقیف مطبوعات در عصر حاضر را امری بی معنا دانست.
ظاهرا قرار بوده است صحنه هایی از مراسم پاسداشت آزادی هم در پایان مصاحبه پخش شود اما بعد از اتمام مصاحبه چند تصویر کوتاه از مراسم پخش شد و به سرعت فیلم قطع شد. دکتر معین در پایان مصاحبه به سمت حجاریان آمد و از او قدردانی کرد.
پخش فیلم دیروز و تصاویر و سخنان حجاریان خاطرات 6 سال پیش و ترور او را برایم زنده کرد. آنروز من سوم دبیرستان بودم. اواخر اسفند هم بود. آنروز با بچه های کلاس از قبل قرار گذاشته بودیم در کوچه بغلی مدرسه جمع شویم و همگی به مدرسه نریم. امتحان دینی داشتیم. بالاخره با کلی ترس و لرز این کار رو کردیم و برای اولین برای مدرسه رو دودره کردیم. در راه برگشت به خانه و در اتوبوس تیتر صبح امروز من رو دچار شوک کرد. " شلیک به مغز متفکر اصلاحات ". تلویزیون هم در خانه تصاویر بیمارستان را نشان می داد. چند دقیقه بعد آقای ناظم به خانه زنگ زد و گفت بیخود کرده اید که مدرسه نیامدید. زود بیایید و گرنه اخراج می شوید. ما هم بدو بدو به مدرسه رفتیم. دبیر دینی هم که بر عکس شغلش طرفدار خاتمی و اصلاح طلبان بود. حسابی ناراحت و غمگین بود. آن زنگ را دعا خواندیم برای سلامتی حاج سعید. چه روز هایی بود آنروز ها.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

خوب بابا فهميديم:)) از همه فهيم تر اينه ديگه اميدوارم برنده بشه تو هم موفق باشي پر تلاش

ناشناس گفت...

شديدا با اين افکارت حال مي کنم. خيلي شديد معيني هستي. البته اميدورام معين هم هواي ما ها رو داشته باشه!

ناشناس گفت...

سلام، نظر شما درباره انتخابات امروز منتشر شد

ناشناس گفت...

salam agha in dayli notes ro chejoor rah andakhti be ma ham neda
bede chakeram

ناشناس گفت...

وبلاگ محفل با مطلبی طنز تحت عنوان :

((( گزارشی باورنکردنی از ناگفته ها ی بازی ايران ـ بحرين )))

اپديت شد.

ناشناس گفت...

آره من هم اين برنامه رو ديدم. ديدن حجاريان تو اين فيلم تبليغاتي واسم جالب بود. اصلا انتظارش رو نداشتم!