سه‌شنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۴

چهار شنبه سوری

همین الان - یعنی دو سه دقیقه دیگه - از شرکت می زنیم بیرون. صداهای انفجار از بیرون شنیده می شه. انگار واقعا چهار شنبه سوری شده. من هم شاید به یکی از محل های مجاز شهرداری رفتم و از روی آتشی پریدم و زردی رو از خود دور کردم. فکر کنم فرهنگ سرای این سینا از همه مناسب تر باشه. حالا اینکه چه جوری می شه تو فرهنگسرا چهار شنبه سوری رو به جا اورد، زیاد مشخص نیست.
الان هم حتما اون خارج نشین های لوس آنجلسی احمق تو تلویزیون هاشون دارند از ملت خواهش می کنند که به خیابونا بریزن و کارو یکسره کنند. تو اینجا هم یک عده سعی می کنند آتش بازی جوونا رو به حق مسلم شون از انرژی هسته ای نسبت بدن.
بعد نوشت :
آنقدر از رو آتش پریدم که تمام لباسام بوی دود گرفته. آنقدر بلند پریدم که سرخی های آتیش برسه به من و زردی های من بریزه تو اون. اکثرا کوچه ها شلوغ بود و بزن بکوب. البته تا اون جایی که من دیدم خبری از درگیری و نیروی انتظامی هم نشد.

هیچ نظری موجود نیست: